۱۴۰۲ تیر ۵, دوشنبه

در برزخ باغ و بیشه: الگوریتم واژگون فلسفه و جهان مجازی 2

 به باورم مهم ترین منبع آشنایی با رویکرد مارتین هایدگر نسبت به ماهیت "essence" فن آوری مدرن همان جستاری ست که او در سال 1941 میلادی پس از حمله آلمان نازی به اتحاد جماهیر شوروی نوشته است؛ البته او مقالات و سمینارهای فراوانی در نقد تکنولوژی دارد. تا آنجا که بخاطر دارم گویا هایدگر پیش از مرگ (در سال 1977 میلادی) این مقاله را بنا به سفارش دانشگاه شیکاگو نوشت که سپس به یک کتاب تبدیل شد.9

این جستار هایدگر در واقع ادامه همان مقاله زمان جنگ دوم جهانی اوست. برخی این هشدارنامه هایدگر را "وصیت نامه" فلسفی او برداشت می کنند که در آن نقدی روشنگرانه بر "رابطه آزاد" انسان با تکنولوژی دارد و نه علیه ضرورت فن آوری مدرن که البته این فیلسوف با آن موافق بود. هایدگر هم اصرار داشت که این جستار او را جدی گرفته و به نوعی آخرین تلاش وی در نقد "جوهر" تکنولوژی تلقی کنند. هایدگر در این مقاله گرچه پذیرفته که تکنولوژی ابزار است اما معهذا به دو تعریف رایج و موازی از تکنولوژی را اشاره می کند. نظر به آرزو و اراده انسان به تسخیر "طبیعت" است که فیلسوف معاصر آلمانی هم امیدوار است "اراده معطوف به تسخیر" انسان بتواند در آینده، مهار کنترل این وسیله یا ابزار (تکنولوژی) را نیز در دست داشته باشد.

پایان سخن

گرچه بلحاظ علمی من هم کشف ستُرگ "چارلز داروین" را می ستایم اما چندان میانه اخلاقی با نتایج این کشف ستُرگ او ندارم اما در برزخ سه جهان، مشکل دارم که برای

تنازع بقاء سخن از کدام انتخاب "اصلح" به میان آورم. از سوی دیگر، نظر شتاب سرسام آور علم و تکنیک و بر طبق نظریه پارادایمی "تامس کُهن" به درستی نمی دانم آیا انباشت سهمگین شاخص ها و داده ها و قوانین بی شمار علمی و تکنیکی آیا بار دیگر در آینده به یک انقلاب تکنولوژیک دیگر و یا به تعبیر او با یک "پارادایم" چهارم روبرو خواهیم شد یا نه.

من همچنان با درک و ترجمه صحیح دو مفهوم در ایران مشکل دارم: یکی مفهوم پارادایم است که هنوز باور ندارم که به علت ضعف سنّت یا "پیشینه" فکری، ما ایرانیان (حتی پس از چهار ترجمه گوناگون و کپی برداری شده یکدیگر از کتاب تامس کهن) ادعا کنیم که به واقع بر فهم درست این مفهوم بیگانه اشراف داریم. واژه دیگر، سوبلیم "sublime" است که البته این مفهوم کلاسیک در این جستار کوتاه دلالت بر تکنولوژی متاورسی و آواتار و هوش مصنوعی است. در ایران واژه "استتیک" سوبلیم که دلالت بر آثار هنری و حس زیباشناسی دارد را (شاید) ناشیانه و ناچار "متعالی" ترجمه کرده اند چرا که "هنر" را متعالی دیده اند؛ اما این واژه نسبتا سخت را که سه فیلسوف برجسته غربی، ایمانوئل کانت و هگل آلمان و "ادموند برک" از اسکاتلند در بحث پیرامون فلسفه زیباسناسی (aesthetic) به آن پرداخته اند فعلا در ایران می توان به "خوف و رجا" ترجمه کرد.

برای من امروز جایگاه انسان در جهان متاورس و بویژه پدیده بسیار زیبا و عین حال هولناک "هوش مصنوعی" تداعی کننده همان احساس خوف و رجا در ضمیر من است چرا که از یک سو حیرت و حیران زده از عظمت، زیبایی، خلاقیت و پتانسیل این پدیده

هوش ربا هستم و هم زمان از سوی دیگر به عنوان یک انسان معمولی چقدر در برابر این پدیده مدرن با شکوه و غرور آفرین، خویش را ساده اندیش و زودباور حس می کنم.

نگرانم که بر اثر این کنتراست نا متقارن بین من و متاورس، غلظت "سوبلیم" احساسم چنان غلیان کند که در خلسه حلقه احمدی (hallucination) فرو افتم و من هم ناگهان "ارشمیدوس" ایران شوم که یافتم… یافتم راز سوبلیم و متاورس و آواتار را. آیا آنگاه عاجزم از اینکه در این دنیا، تکه جنگلی را رنگ دهم و جای بیشه به جهان عرضه کنم؛ راستی مگر آن حلقه چنین نکرد؟

پانویس:

1ـ از شمار انبوه بندبازان فلسفی روس، برای نمونه می توان از "الکساندر دوگین" نام برد که در ایران برخی از روسوفیل های وطنی او را فیلسوف فیلسوفان و استاد اعظم می شناسند اما (متاسفانه!) در غرب وی را فاشیست جنجالی و رهبر افراطی جنبش اروسیایی می دانند. برای آشنایی بیشتر با این "کیمیاگر" روس به کتاب "نیچه ی زرتشت؛ درآمدی بر گفتمان پارادوکسال فلسفه غرب در ایران" از علی محمد اسکندری جو (نشر آمه) مراجعه شود.

2ـ شیوه نگارش من، مدیون این اصطلاح استعاری و ظاهرا مسجّع "قلم قلیایی" است که از سالهای جوانی و در بسیاری از جستارها تکرار می کنم. می دانیم که قلیا یا "باز" داری PH هفت به بالاست و بسیار هم خشک و شکننده است؛ استعاره قلم قلیایی هم

گرچه معطوف به "جدل" است اما به واقع غلظت قلیای اش چنان است که باید آن را جدلی "ویرانگر" خواند در نقد برخی کم مایگان و چه بسا بی مایگان عرصه فرهنگ و فلسفه؛ به همین دلیل در این مقاله هم "قلیا" به قلم فیلسوف انگلیسی زدم تا خشم و انزجار او را از فیلسوفان مدرن و پست مدرن نشان دهم. جهت اطلاع علاقمندان به فلسفه و فرهنگ، اشاره کنم که "فریدریش نیچه" فیلولوگ آلمانی چنان نثر قلیایی (پُلمیک افراطی) دارد که اصولا او را به عنوان فیلسوف پُلیمی سیست می شناسند.

3 ـ این اظهار نظر مشهور "آلفرد وایت هد" است که این روزها در "گفتمان" فرهنگی باز رواج یافته است؛ این فیلسوف انگلیسی در سال 1929 میلادی ـ سال سقوط بورس نیویورک و آغاز رکود تورمی شدید در غرب ـ این طعنه کنایی را به همه اندیشمندان و تئوریسین های لیبرالیسم انداخته است و اما ترجمه "آزاد" این ریاضی دان فیلسوف و همکار "برتراند راسل" که در صفحه 39 کتاب "واقعیت و فرآیند" وی آمده است: " ویژگی سنت فلسفی غرب در نهایت، یک سری حاشیه بر [آثار] افلاطون است."

"The safest general characterization of the European philosophical tradition is that it consists of a series of footnotes to Plato" (1929) is a famous dictum by Alfred Whitehead first uttered in Process and Reality on page 39. It is sometimes shortened to "Western philosophy is just a series of footnotes to Plato."

3ـ کتاب "ساختار انقلاب های علمی" نوشته تامس کهن، ترجمه زنده یاد "احمد آرام" چاپ انتشارات علمی و فرهنگی، سال 1370 مراجعه شود.

4ـ البته چنانچه اینجا باور دینی را هم لحاظ کنیم (آخرت) پس در واقع سه جهانی خواهیم شد. در زمینه تقابل و چالش ارتباط سایبری با ارتباط طبیعی، این کتاب مفید است:

Genre Knowledge in Disciplinary communication: Cognition/Culture/Power, Carol Berkenkotter & Thomas N. Huckin,Lawrence Erlbaum associates, Publishers,1995.

5ـ کتاب راهیابی متاورس با عنوان فرعی: راهنمایی برای امکانات بی نهایت جهان سه بُعدی.

Navigating the Metaverse: A Guide to Limitless Possibilities in a Web 3.0 World, Cathay Hackl, Dirk Lueth, Tommaso di Bartolo, 2022.

6ـ برای آشنایی بیشتر با پدیده هوش مصنوعی و کاربری متاورس به این سامانه سایبری مراجعه شود. Voister -Vad är metaverse och varför är det i ropet just nu?

7ـ درباره یک نمونه دیگر از "ماکت" جامعه متاورسی می توان به جامعه میلیاردی چین اشاره کرد که در سراسر کشور با نصب دوربین ها و سنسوره و پلاتفرم های گوناگون هر شهروند چینیباید در تلفن همراه خویش اپلیکیشن مخصوص را دانلود کرده باشد که در طول سال بر اثر هر خطای سیاسی اجتماعی، او دارای "امتیاز" منفی گشته و بر اثر کارهای شایسته ورعایت قوانین ترافیکی و شهروندی و میزان درآمد مناسب و اخلاق و رفتار صحیح اجتماعی او صاحب امتیاز مثبت می شود. در پایان سال جمع این امتیازها برای همگان اعلام می شود تا در سال جدید با توجه به امتیاز کسب کرده به اصطلاح باز با باز نشیند و کبوتر با کبوتر. به این وسیله شهروند خوب برای ازدواج یا ایجاد

شرکت تولیدی یا خدماتی به دنبال شهروند خوب دیگری که امتیاز و اعتبار اجتماعی اقتصادی بالا دارد می گردد.

8ـ The metaverse and How It Will Revolutionize Everything, By Mattew Ball, 2022

این کتاب را می توان از این سامانه دانلود کرد:

PDF Lake -The Metaverse PDF Book by Matthew Ball